هاشمی به زور هلیکوپترها را مجبور به پرواز کرد
نوشته شده توسط : محمّد معنوی
به گزارش فارس، مسئولان نظام جمهوری اسلامی اعم از رییس جمهور ، رییس مجلس و سایر مسئولان بخشی از دوران خدمتی خود را در سفر به مناطق مختلف کشور می گذرانند و در این بین گاه حوادث جالبی نیز به وجود می آید. هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات خود نیز به ذکر خاطرات خود از یکی از این سفرهای می پردازد و از پرواز هلیکوپترها در هوای تاریک غروب و بدون رضایت خلبانان پرده بر می دارد، که البته مشخص است که پرواز این هلیکوپتر در چنین شرایطی به چه اندازه خطرناک است. هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رییس مجلس شورای اسلامی بود، در خاطرات روز جمعه یازدهم فروردین ۶۸ می نویسد: اخبار را گرفتم. مسئله آقای منتظری در صدر گزارش‌ها است. رسانه‌های غربی چهره ایشان را معتدل، آزادیخواه و ترقی‌خواه و چهره امام را خشن ترسیم می‌کنند و عزل ایشان را غلبه خشونت و رادیکالیسم بر اعتدال تفسیر می‌نمایند.آقای [مرتضی] مبلغ آمد و برنامه مهندسی جنگ را که توام با کنترل آب‌های مرزی جنوب غربی است، توضیح داد. رودخانه‌های میمه و دو برج و کرخه و ... را باید بتواند در خدمت دفاعی مرزی و عمران حاشیه مرزی در آورد. این آب‌ها فعلا به عراق می‌ریزد. با چند هلیکوپتر به سوی آبادان و خطوط جبهه پرواز کردیم. در مسیر، از هوا مزارع سرسبز و جالب و شبکه‌های آبیاری دز را دیدیم. در جنوب اهواز از هوا طرح کانال هفتم تیر را دیدیم که بناست آب کارون را به مرز ایران و عراق برای خطوط دفاع منتقل کند. در محل جفیر در یکی از عقبه‌های لشکر ۲۹ زرهی فرود آمدیم. برای پرسنل سخنرانی کوتاهی کردم. از آنجا با اتومبیل به منطقه طلائیه رفتم. از خطوط پدافندی لشکر ۹۲ بازدید کردیم. نظم قابل قبولی داشتند. از چند سنگر جلو و خندق جلوی خاکریز و کلاس درس در فضای باز دیدن کردم. از سربازها، وضع غذا و برنامه امور آموزشی و کاری و ... پرسیدم؛ خوب است. به منطقه کوشک رفتم. آنجا که کانال سلمان، حدود پنجاه متر آب را وارد کانال‌های دفاعی می‌کنند. این آب با پمپاژ از کارون برداشت می‌شود و منطقه‌ای به عرض دو سه کیلومتر و طول حدود یکصد و پنجاه کیلومتر از طلائیه و شلمچه را بین خط نیروهای خودی و دشمن تغذیه می‌کند. این کانال بهترین مانع و سد دفاعی شده و اطمینان و آرامشی به نیروها داده است. با چند سنگر از خطوط لشکر ۷ ولی عصر سپاه مذاکره کردم. روحیه سربازها خوب است، ولی نظم و انضباط و تدارک مثل ارتشی‌ها نیست و نگهداری مهمات خوب نیست. از آنجا به آبادان رفتیم. در مقر آقای [غلامحسین] جمی امام جمعه، نماز و ناهار بود. و سپس مذاکره با مسئولان شهر و مدیران پالایشگاه و مسئولان پاکسازی منطقه از مین‌ها و گلوله‌های عمل نکرده صحبت شد. از کمی وسائل می‌نالیدند. به پالایشگاه رفتیم. با اتومبیل از بیشتر نقاط بازدید نمودم و در چند نقطه که کار بازسازی جالب است، پیاده شدم. یک واحد را بازسازی و آماده به کار کرده‌اند که یکصد و سی هزار بشکه در روز تصفیه می‌کند. اقدامات تحسین‌برانگیزی انجام داده‌اند. فردا قرار است رئیس جمهور برای افتتاح بروند. کارکنان احساسات پرشوری اظهار کردند. در جنوب پالایشگاه از خط دفاعی در ساحل اروند بازدید کردیم و با دوربین وضع عراقی‌ها را دیدم. از آنجا با ماشین به جزیره مینو رفتیم و تا لب اروند مقابل جزیره سهیل عراقی رفتم. چون شب نزدیک بود، توقف نداشتم که با رزمندگان صحبت کنم. یکسره به محل بیمارستان صحرایی علی‌ابن ابیطالب(ع) که هلیکوپترها مستقر بودند آمدیم. نزدیک غروب بود. اجازه پرواز در این ساعت ندارند. به قول خودشان «سات ست»‌است. با "دستور" پرواز کردند. عفت و همراهانش هم به هلیکوپتر من آمدند یکسره به دزفول پرواز کردیم. حدود یک ساعت پرواز داشتیم. خانواده‌های شهدای دزفول در پایگاه منتظرم بودند. در آمفی تئاتر پایگاه مراسم بود. برایشان صحبت کردم. شام خوردیم و خوابیدیم."


:: بازدید از این مطلب : 350
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: